کد مطلب:231483 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:184

امامت اهل بیت و وجوب اطاعت آنها
14- بكر بن صالح از حضرت رضا علیه السلام روایت كرده كه آن جناب فرمود: هر كسی دوست دارد كه بدون حجاب به خداوند نظاره كند و خداوند بدون واسطه نظر رحمت به او افكند باید آل محمد علیهم السلام را دوست داشته باشد و از دشمنان آنها بیزاری جوید و به امام مؤمنین كه از اهل بیت می باشد اقتداء كند.

این چنین آدمی روز قیامت مشغول رحمت خداوند خواهد شد و خداوند با نظر لطف و محبت به او نگاه می كند.

15- حسین بن بشار از حضرت رضا علیه السلام روایت كرده كه حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود:

هر كس دوست داشته باشد كه در زندگی و مرگ با من باشد، و در بهشت عدن كه خداوند به من وعده فرموده با من زندگی كند، آن بهشتی كه خداوند با دست قدرت خود درختكاری آن را انجام داده و با مشیت و اراده خود آن را به وجود آورده است، باید علی بن ابی طالب و اوصیاء او را دوست داشته باشد.

آنان شما را از طریق هدایت بیرون نخواهند آورد و به راه گمراهی نخواهند كشانید.

16- محمد بن زید طبری گوید: در خراسان خدمت حضرت رضا علیه السلام



[ صفحه 322]



بودم و در نزد گروهی از بنی هاشم اجتماع كرده بودند كه یكی از آنها اسحاق بن عیسی عباسی بود.

امام رضا علیه السلام فرمود: ای اسحاق به من خبر داده اند كه مردم می گویند: ما گمان داریم كه مردم بندگان ما هستند.

سوگند به قرابت رسول خدا كه ما چنین چیزی نگفته ایم و از پدران خود نیز چنین سخنی نشنیده ام.

ولیكن می گویم: در اطاعت بنده ما می باشند و در دین با ما دوست هستند، این مطلب را شاهدین به غائبین برسانند.

17- عبدالعزیز بن مسلم گوید: در مرو خدمت حضرت رضا علیه السلام بودیم، روز جمعه در مسجد جامع مرو اجتماع كردیم، از موضوع امامت و كثرت اختلاف مردم در این موضوع سخن به میان آمد.

من خدمت امام علیه السلام رسیدم و از مباحثات مردم در این مورد با وی گفتگو كردم.

امام رضا علیه السلام تبسمی كرد و فرمود: ای عبدالعزیز مردم نادانند، و در آراء و نظریات مكر و فریب و خدعه می كنند.

خداوند متعال پیغمبر خود را هنگامی قبض روح كرد كه دینش را كامل گردانیده بود، و قرآن را كه در آن بیان هر چیزی هست، و احكام حلال و حرام و حدود و احكام و آنچه مردم به آن نیاز دارند به طور كامل در آن می باشد فروفرستاد.

خداوند متعال فرمود: ما در كتاب چیزی فروگذار نكردیم، و در حجة الوداع كه روزهای آخر عمرش را می گذرانید پروردگار آیه شریفه «الیوم اكملت لكم دینكم» را فرستاد و نعمت خود را تمام كرد.



[ صفحه 323]



موضوع امامت از اتمام دین است كه دین به وسیله آن كامل می گردد.

حضرت رسول صلی الله علیه و آله قبل از اینكه از جهان رخت بربندد معالم دین را برای مردم روشن كرد و راه آنها را واضح و روشن باز گذاشت و مسلمانان به طرق حق راهنمائی شدند.

رسول اكرم صلی الله علیه و آله علی بن ابی طالب علیه السلام را برای مسلمانان پیشوا و راهنما قرار داد، و هر چه امت به آن نیاز داشتند برای آنان بیان كرد.

هر كس گمان كند كه خداوند دین خود را تكمیل نكرده است، كتاب خدا را انكار نموده، و هر كس كتاب خدا را انكار كند كافر است.

آیا این مردم قدر امام را می دانند و موقعیت امامت را در میان امت می دانند، كه تا در مورد انتخاب امام، اختیار داشته باشند.

امامت به اندازه ای مقامش بلند، و جایگاهش رفیع و عمیق است كه عقول مردم حقیقت و كنه آن را درك نمی كند، و با رأی و نظریات خود نمی توانند اهمیت امامت را درك كنند، و یا با اختیار و انتخاب خود امامی را برگزینند.

امامت مقامی است كه ابراهیم خلیل علیه السلام از طرف خداوند به آن مقام برگزیده شد، و این مقامی بود كه بعد از نبوت و خلت به آن حضرت تفویض گردید.

مقام امامت كه سومین مقام حضرت ابراهیم بود از طرف پروردگار به وی تفویض شد، و این خود فضیلتی بود كه ابراهیم (ع) به آن مشرف گردید.

خداوند متعال در قرآن مجید می فرماید: «انی جاعلك للناس اماما».

حضرت ابراهیم علیه السلام از روی خوشحالی گفت.

خداوندا فرزندان مرا نیز امام و رهبر قرار بده.

خداوند در پاسخ او فرمود: «لا ینال عهدی الظالمین».



[ صفحه 324]



این آیه شریفه، امامت ستمكاران را تا روز قیامت باطل ساخت، و باید برگزیدگان به این مقام انتخاب گردند، بعد از آن خداوند متعال امامت را گرامی داشت و آن را در ذریه حضرت ابراهیم كه پاك و برگزیده بودند قرار داد.

و فرمود: «و وهبنا له اسحاق و یعقوب نافلة، و كلا جعلنا صالحین - و جعلناهم أئمة یهدون بأمرنا و أوحینا الیهم فعل الخیرات و اقام الصلاة و ایتاء الزكواة، و كانوا لنا عابدین».

مقام امامت در ذریت آن حضرت باقی ماند و آنها این مقام را از یكدیگر ارث می بردند تا آنگاه كه نوبت به حضرت رسول صلی الله علیه و آله رسید خداوند متعال در این مورد فرمود: «ان أولی الناس بابراهیم للذین اتبعوه و هذا النبی و الذین آمنوا والله ولی المؤمنین».

مقام امامت مخصوص حضرت رسول صلی الله علیه و آله قرار گرفت، و پیغمبر اكرم نیز این مقام را به آن جناب تفویض كرد.

واگذاشتن مقام امامت به علی علیه السلام به امر پروردگار انجام گرفت، و این دنبال همان سنتی بود كه از زمان حضرت ابراهیم جریان داشت.

پس از علی علیه السلام مقام امامت در ذریه آن حضرت كه از برگزیدگان بودند قرار گرفت، برگزیدگانی كه علم و ایمان از طرف خداوند به آنها عطا شده است، و خداوند در قرآن مجید فرمود: «و قال الذین اوتوا العلم و الایمان لقد لبثتم فی كتاب الله الی یوم البعث».

امامت در فرزندان علی علیه السلام تا روز قیامت خواهد بود، زیرا بعد از محمد صلی الله علیه و آله پیغمبری نیست، پس از كجا این نادان ها امام را انتخاب می كنند.



[ صفحه 325]



امامت مقام انبیاء و میراث اوصیاء است، امامت جانشین خدا و رسول و امیرالمؤمنین می باشد و میراث حسن و حسین است.

امامت در اختیار گرفتن امور دین، و نظم و انتظام جامعه مسلمین و اصلاح امور دنیا و به عزت رسانیدن مؤمنین است.

امامت اصل و اساس اسلام است، پایه های دین مقدس به آن بستگی دارد و فروعات آن به امامت وابسته است.

با راهنمائی امام نماز، زكوة، روزه، حج و جهاد انجام می گیرد، و صدقات و اموال و فی ء از مردم اخذ می شود و در مصارف خود مصرف می گردد.

امام است كه حدود و احكام دین را امضاء می كند و حقوق اشخاص را مراعات می نماید، و كشور اسلام را از دست دشمنان محفوظ نگه می دارد و مرزها را حفظ می كند.

امام حلال خداوند را حلال و حرام آن را حرام می كند و در جامعه اسلامی حدود خداوند را جاری می سازد، و از دین پروردگار دفاع می نماید، و مردم را با حكمت و دانش به طرف پروردگار دعوت می كند و آنان را با پندهای نیكو و حجت های بالغه راهنمائی می نماید.

امام مانند ستاره ی فروزان و آفتاب تابان است كه روشنائی آن همه عالم را فراگرفته، و خود در جای بلندی است كه دست احدی به آن نمی رسد و دیدگان آن را در نمی یابند.

امام مانند ماه تابان، و نور فروزان، و چراغ درخشان، و ستاره ی راهنما در شب های تاریك در بیابان ها و دریاها می باشد.



[ صفحه 326]



امام آب گوارا برای تشنگان، و دلیل هدایت، و نجات دهنده از لغزش ها است.

امام مانند آتش در بلندی است كه مردم از آن هدایت می گردند، و گرمائی است كه به وسیله آن خود را گرم می كنند.

امام راهنمائی است كه آدمی را از مهلكه ها نجات می دهد، و هر كس امام را ترك گوید در هلاكت گرفتار می گردد.

امام ابر بارنده، و باران ریزنده، و آفتاب درخشنده، و آسمان سایه افكنده، و زمین پهن شده، و چشمه ی جوشنده، و آب گاه و باغ سرسبز و خرم است.

امام مونس و رفیق، و پدر مهربان، و برادر همزاد، و مادر مهربان نسبت به فرزند كوچك است.

امام پناه بندگان در هنگام رسیدن مصیبت های بزرگ می باشد.

امام امین خدا در میان مخلوقات و حجت پروردگار در میان بندگان، و جانشین خداوند در شهرها.

امام مردم را به طرف خدا دعوت می كند و از محرمات پروردگار دفاع می نماید.

امام از گناهان پاك، و از هر عیب و نقصی منزه است.

امام از علم مخصوص برخوردار، و به حلم و بردباری موصوف است، امام نظام دین و عزت مسلمین بوده، و كافران و منافقان را هلاك می سازد.

امام یگانه روزگار است كه هیچ كس با او قرین نیست، و عالمی با وی برابری ندارد، و مانند او كسی نیست و كسی را نمی توان به جای او گذاشت.

امام فضل و دانش را بدون كسب و تعلیم فرامی گیرد، و خداوند وهاب علم را به آنان عطا می كند.



[ صفحه 327]



پس چه كسی می تواند امام را بشناسد، و یا بتواند امام را انتخاب كند، چه اندازه مردم از مطلب دورند.

عقول مردم در این وادی سرگردان، و اندیشه آنها از درك حقائق ناكام است.

خردها در این موضوع حیران و چشم ها كور می باشند، بزرگان در این وادی كوچك شده، و حكماء و دانایان سرگردان گردیده، و بردباران از درك آن قاصرند، خطباء نمی توانند در این موضوع خطبه بخوانند.

خردمندان به جهل خود اعتراف كرده، و شعراء زبانشان بند آمده، و ادیبان از فهم آن ناتوان شده، و بلیغان زبان بند گردیده اند.

اینان قدرت ندارند مقام آنها را وصف كرده و یا فضیلتی از فضائل امام را بیان كنند، و به عجز و ناتوانی و تقصیر خود در این موضوع اعتراف دارند چگونه می توانند امام را با صفات او وصف كرده و یا او را به حقیقت تعریف نمایند.

علماء و دانایان قدرت ندارند امر امام را درك كنند، و كسی نیست كه بتواند جای امام را بگیرد، و جامعه را از وجود او بی نیاز كند، نه خیر هرگز مردم نخواهند توانست امام را به واقع بشناسند.

امام مانند ستاره است كه كسی نمی تواند در آن دست یابد، و یا به حقیقت او را وصف كند، پس مردم از كجا قدرت دارند امام را انتخاب نمایند، و كجا عقل آن ها به این موضوع خواهد رسید، و در كجا مانند این یافت می گردد.

آیا گمان می كنید كه این فضائل و خصوصیات در غیر آل رسول صلی الله علیه و آله پیدا می شود.

به خداوند سوگند نفس آنها خودشان را تكذیب كرده و اباطیل آنان به آرزوهای



[ صفحه 328]



دور و دراز كشانیده است.

مردم به جایگاه بلند و صعب العبوری بالا رفته اند، كه از آن مقام بلند قدم هایشان خواهد لغزید و بر زمین افكنده خواهند شد.

در انتخاب امام به عقل ناقص خود مناضله كردند، و به رأی باطل خویش به مبارزه برخواستند، و چیزی جز دوری از حق را به دست نیاوردند، خداوند آنان را بكشد كه دروغ و افتراء بستند.

آنان مقام مشكلی را برای خود اتخاذ كرده، و سخنان دروغ گفته و افتراء بسته و از طریق حق و صراط مستقیم منحرف شدند، و در حیرت و سرگردانی فرو رفتند و از روی بصیرت و بینش امام را ترك كردند.

شیطان كارهای آنان را در نظرشان جلوه داده، و آنان را از راه حق بازداشت در حالی كه آنها راه درست را تشخیص داده بودند و حق را از ناحق تمیز می دادند.

آنها از امامی كه خداوند و پیغمبرش اختیار كرده بودند اعراض نمودند و از امامی كه خود انتخاب كرده بودند متابعت نمودند، در صورتی كه قرآن آنان را مخاطب قرار داده و فرموده:

«و ربك یخلق ما یشاء و یختار، ما كان لهم الخیرة سبحان الله و تعالی عما یشركون».

و نیز فرموده: «و ما كان لمؤمن و لا مؤمنة اذا قضی الله و رسوله أمرا أن یكون لهم الخیرة من أمرهم» و هم چنین فرموده: «ما لكم كیف تحكمون، أم لكم كتاب فیه تدرسون، ان لكم فیه لما تخیرون، أم لكم أیمان علینا بالغة الی یوم القیامة ان لكم لما تحكمون، سلهم أیهم بذلك زعیم، أم لهم شركاء فلیأتوا بشركائهم ان كانوا صادقین».

و نیز فرمود: «أفلا یتدبرون القرآن أم علی قلوب أقفالها».



[ صفحه 329]



یا اینكه گفته شود: «طبع الله علی قلوبهم فهم لا یفقهون» و یا اینكه «قالوا سمعنا و هم لا یسمعون، ان شر الدواب عند الله الصم البكم الذین لا یعقلون، و لو علم الله فیهم خیرا لأسمعهم، و لو أسمعهم لتولوا و هم معرضون».

و یا اینكه «قالوا سمعنا و عصینا» امامت فضل خداوند است كه به هر كس بخواهد عطا می كند، و پروردگار دارای فضل بزرگی است.

آنان چگونه می توانند امام را انتخاب كنند، در صورتی كه امام عالم است و نادانی در آن راه ندارد، و نگهبانی است كه از زیردستان حمایت كرده و آنها را تنها نمی گذارد.

امام معدن قداست و پاكی و مركز عبادت و زهد و علم است، امام به دعوت مخصوص پیغمبر معرفی شده و از ذریه پاك حضرت زهراء بتول می باشد، در نسب آن هیچ غل و غشی وجود ندارد، و هیچ صاحب حسبی به آن نمی رسد.

امام از خاندان قریش و نسل هاشم می باشد.

امام از عترت حضرت رسول صلی الله علیه و آله بوده و با رضایت خداوند متعال برگزیده می شود.

امام شریف ترین اشراف و فرعی از خاندان عبدمناف است، علمش همواره در تكامل و حلمش كامل می باشد، در امامت متبحر و در سیاست ماهر و عالم است.

اطاعتش بر بندگان واجب و همواره به اوامر خداوند متعال قیام و اقدام می كند بندگان خدا را نصیحت كرده و دین خدا را حفظ می نماید.

پیغمبران و پیشوایان علیهم السلام همواره موفق به توفیقات الهی هستند، و از علوم خفیه پروردگار و حكمت و دانش او برخوردار می گردند و دیگران از این موهبت محروم می باشند.

علم و دانش آنها از علوم اهل زمانشان بالاتر است و خداوند متعال می فرماید:



[ صفحه 330]



«أفمن یهدی الی الحق أحق أن یتبع أمن لا یهدی، فما لكم كیف تحكمون».

و هم چنین خداوند متعال فرموده «و من یؤت الحكمة فقد أوتی خیرا كثیرا»

خداوند متعال درباره ی طالوت می فرماید: «ان الله اصطفاه علیكم و زاده بسطة فی العلم و الجسم والله یؤتی ملكه من یشاء والله واسع علیم.»

و به پیغمبر خود فرمود: «و أنزل علیك الكتاب و الحكمة و علمك ما لم تكن تعلم و كان فضل الله علیك عظیما».

و درباره ی ائمه اهل بیت علیهم السلام فرموده: «أم یحسدون الناس علی ما آتاهم الله من فضله، فقد آتینا آل ابراهیم الكتاب و الحكمة و آتیناهم ملكا عظیما، فمنهم من آمن و منهم من صد عنه و كفی بجهنم سعیرا».

هرگاه خداوند بنده ای را برای امور بندگانش انتخاب كرد، به او شرح صدر عطاء می كند، و دل او را از علم و حكمت سیراب می گرداند، و به او از علوم خود الهام می نمایند، پس از این از پاسخ سؤالات باز نمی ماند، و در طریق صواب حیران و سرگردان نمی باشد.

امام معصوم و مؤید، و موفق و مسدد است، از خطا و لغزش مأمون و از اشتباه و خطا مصون می باشد، خداوند او را این چنین خلق كرده كه تا برای بندگانش حجت باشد، و شاهد در میان مردم گردد، و این فضیلتی است كه خداوند به هر كس بخواهد می دهد و خداوند صاحب فضل بزرگ است.

آیا مردم توانائی دارند این چنین امامی با این صفات اختیار كنند، و یا كسی را كه اختیار كرده اند دارای این صفت می باشد تا او را بر دیگران مقدم دارند.

به خداوند سوگند از حق تجاوز كردند و كتاب خداوند را پشت سر افكندند، و گویا نمی دانند چه كاری مرتكب شده اند، هدایت و شفاء در كتاب خداوند است،



[ صفحه 331]



و لیكن این مردم آن را دور انداختند و از هوی و هوس خود پیروی كردند.

خداوند متعال آنان را مذمت كرده و سرزنش فرمود و از خود دور ساخت، و فرمود: «و من أضل ممن اتبع هواه بغیر هدی من الله، ان الله لا یهدی القوم الظالمین».

و نیز فرمود: «فتعسا لهم و أضل اعمالهم» و فرمود: «كبر مقتا عند الذین آمنوا كذلك یطبع الله علی كل قلب متكبر جبار» درود و رحمت بر پیغمبر و آل او باد.

18- حسن بن علی خزاز گوید: حضرت رضا علیه السلام می فرمود: گروهی از مردم مدعی دوستی ما اهل بیت هستند، و لیكن به شیعیان ما ظلم و ستم می كنند، و از دجال هم با آنها بیشتر بدرفتاری دارند.

گوید: عرض كردم یابن رسول الله چرا چنین هستند.

فرمود: این ها با دشمنان ما دوستی دارند و با دوستان ما دشمنی می ورزند، هرگاه مطلب از این قرار باشد حق به باطل آمیخته شده و مؤمن از منافق شناخته نمی گردد.

19- معمر بن خلاد گوید: یك مرد فارسی از حضرت رضا علیه السلام پرسید: اطاعت شما واجب است؟ فرمود: آری.

گفت: مانند علی بن ابی طالب علیه السلام فرمود: آری.

20- دعبل بن علی گوید: حضرت رضا علیه السلام از پدرانش روایت كرده كه حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود:

روز قیامت از چهار نفر شفاعت خواهم كرد: كسی كه بعد از من از ذریه ام احترام كند. و حوائج آنها را برآورد، و در هنگام اضطرار از آنها دلجوئی كند، كسی كه با دل و زبان آنها را دوست بدارد.

21- سلیمان بن جعفر از حضرت رضا علیه السلام روایت كرده كه علی



[ صفحه 332]



علیه السلام فرمود: در بال هر هدهدی به زبان سریانی نوشته شده: آل محمد علیهم السلام بهترین مخلوقات هستند.

22- حسن بن علی بن فضال گوید: حضرت رضا علیه السلام فرمود:

هر كسی متذكر مصائب گردد، خود گریه كند و یا دیگران را بگریاند روزی كه چشمها گریان شوند دیدگانش نگرید، و هر كس در مجلسی كه از ما گفتگو می شود بنشیند دلش نخواهد مرد در روزی كه همه دلها می میرند.

23- حسن بن اسحاق گوید: از حضرت رضا علیه السلام شنیدم می فرمود: پدرم از پدرانش از علی علیه السلام روایت كرده اند كه حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود:

هر كس گوش فرادهد به كسانی كه از پیش خود سخن می گویند فناء و نابود خواهد شد، و هر كه گوش دهد به سخنانی كه از غیر طریق خداوند گفته می شود مشرك است، و باب گشوده خداوند كه امین وحی است در خانه محمد صلی الله علیه و آله می باشد.

24- احمد بن عامر طائی گوید: حضرت رضا علیه السلام از پدرانش روایت كرده كه حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود:

مثل اهل بیت من مانند كشتی نوح است، هر كسی سوار شد نجات پیدا كرد، و هر كسی تخلف كند در آتش داخل می گردد.

25- و نیز حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود:

غضب خدا و رسول هنگامی شدت پیدا می كند كه كسی خون مرا بریزد و یا مرا در مورد عترتم اذیت كند.

26- حضرت رضا علیه السلام روایت كرده كه حضرت رسول صلی الله علیه



[ صفحه 333]



و آله فرمود:

ستارگان برای اهل آسمانها امان هستند، و اهل بیت من برای امتم امان می باشند.

27- و نیز روایت كرده كه حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود:

من به همین زودی از میان شما خواهم رفت، در میان شما دو چیز گرانبها خواهم گذاشت كه یكی از آنها از دیگری بزرگتر است، اول كتاب خداوند كه مانند ریسمان از آسمان آویخته شده و به زمین رسیده، دوم عترت و اهل بیت من هستند، اینك بنگرید چگونه با این دو رفتار خواهید كرد.

28- و نیز روایت كرده كه حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود:

بهشت حرام شده بر كسانی كه به اهل بیت من ظلم كنند، و یا با آنها جنگ نمایند، و یا با دشمنان آنها همكاری كنند، و یا آنان را سب نمایند.

این جماعت در آخرت بهره ای ندارند، و خداوند با آنان سخن نخواهد گفت، و روز قیامت به آنها نظر رحمت نخواهد داشت و آنها را پاكیزه نخواهد كرد و آنان گرفتار عذاب سختی می شوند.

29- محمد بن علی تمیمی گوید: حضرت رضا علیه السلام از پدرانش از علی علیه السلام روایت می كرد كه حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود:

هر كس دوست دارد به درخت سرخی كه خداوند متعال با دست قدرت خود آن را غرس كرده است بنگرد و به آن چنگ بزند، باید علی بن ابی طالب و ائمه اطهار علیهم السلام را كه از فرزندان او هستند دوست داشته باشد.

آنان برگزیدگان خداوند می باشند و از هر لغزش و گناهی معصوم هستند.

30- حسن بن عبدالله رازی گوید: حضرت رضا علیه السلام از پدرش و او از پدرانش روایت می كرد كه حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود:



[ صفحه 334]



هر كس ما اهل بیت را دوست داشته باشد خداوند در روز قیامت او را در آسایش محشور خواهد كرد.

31- محمد بن عبدالله علوی از حضرت رضا علیه السلام روایت كرده كه حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود:

خداوند متعال می فرماید: هر كس با دوستان من دشمنی كند، با من به جنگ برخاسته است، و هر كس با اهل بیت پیغمبرم ستیزه كند عذاب من به او خواهد رسید، هر كس غیر آنان را دوست بگیرد غضب من به او خواهد رسید، و هر كس غیر آنها را عزت دهد مرا آزار داده، و هر كس مرا آزار دهد در آتش داخل خواهد شد.

32- حسن بن علی بن محمد گوید: حضرت رضا علیه السلام از پدرانش روایت می كرد كه حضرت رسول صلی الله علیه و آله به علی و حسنین علیهم السلام وصیت كرد و فرمود:

مقصود از قول خداوند متعال «یا أیها الذین آمنوا أطیعوا الله و أطیعوا الرسول و اولی الأمر منكم» امامان از فرزند علی و فاطمه هستند، تا آنگاه كه قیامت برپا گردد.

33- فضل بن شاذان نیشابوری از حضرت رضا علیه السلام روایت كرده كه آن حضرت فرمود:

اگر گوینده ای بگوید: چرا برای مردم اولوالامر مقرر شد و طاعت آنان بر مردم واجب گردید؟ گفته می شود: برای این سؤال چند پاسخ هست:

اول چون مردم به حد معینی محدود هستند و مأمور شده اند كه از آن حد تجاوز نكنند تا به فساد و تباهی گرفتار نگردند.



[ صفحه 335]



این موضوع هیچ وقت انجام نمی گرفت تا آنگاه كه برای مردم امین معین نمی شد، و آن امین مردم را از گرایش به فساد بازمی دارد و از تجاوز و تعدی و فساد مردم را منع می كند، و اگر چنین نبود هیچ كس از لذت فساد دست نمی كشید و همواره منفعت خود را در نظر می گرفت.

به همین جهت برای مردم نگهبانی مقرر شد تا آنان را از فساد بازدارد و حدود و احكام را در میان مردم برقرار كند.

دوم ما همواره مشاهده می كنیم كه ملت ها و فرقه ها بدون رهبر و پیشوا نمی توانند زندگی كنند، و ناگزیر است كه مردم در امور دین و دنیای خود امام و قائدی داشته باشند، در حكمت حكیم جایز نبود كه خلق را واگذارد تا بدون رهبر زندگی كنند، و قوام و ثبات جامعه جز به وجود امام امكان ندارد.

مردم با رهبر می توانند با دشمنان جنگ كنند و منافع را بین خود تقسیم نمایند، و اجتماع خود را سروسامان دهند و حق مظلوم را از ظالم بگیرند.

سوم اگر خداوند برای مردم امام و قیم و امین و حافظ معین نكند، ملت و دین از بین رفته و سخن و احكام تغییر می كند، مبدعین در دین زیاد و كم كرده و ملحدین در آن تصرف خواهند كرد، و در جامعه اسلامی ایجاد شبهه خواهند نمود.

زیرا جامعه از نظر عقل و فكر ناقص هستند و نیازمند به مربی می باشند، مردم با یكدیگر در موضوعات اختلاف پیدا می كنند و با اختلاف و تشتت آراء و اهواء، جامعه خود را متلاشی می كنند.

و اگر امام و رهبری نبود جامعه فاسد می شد و شرایع و سنن و احكام و ایمان تغییر پیدا می كرد، و مردم فاسد می شدند.

اگر كسی بگوید: چرا جایز نیست در زمین دو امام باشد و این دو امام در یك وقت با هم امام باشند؟



[ صفحه 336]



در پاسخ این پرسش گفته می شود علت عدم وجود دو امام در یك زمان از چند جهت است.

اول امام واحد در افعال و اقوالش اختلافی مشاهده نمی گردد، و در نظریاتش قاطع است، هر چه اراده كند اجراء می گردد، و هر چه حكم كند نافذ است، و لیكن دو امام كارها را متفقا نمی توانند انجام دهند و نظریات آنها با یكدیگر مطابقت نمی كند.

ما هرگز مشاهده نكرده ایم كه دو امام و رهبر در مسائل و موضوعات با هم وحدت نظر داشته باشند.

هر گاه دو امام وجود داشته باشد و اراده و تدبیر آنان با یكدیگر مخالفت كند، و هر دو امام هم مفترض الطاعه باشند یكی از آنها از دیگری شایسته اطاعت نیست، و در نتیجه ی اختلاف آن دو امام جامعه اختلاف پیدا می كند و مشاجره و فساد پدید می آید.

و اگر چنانچه یكی از آنها مورد اطاعت قرار گیرد قطعا دیگری مورد مخالفت واقع خواهد شد، و معصیت روی زمین را فراخواهد گرفت.

با اختلاف دو امام مردم راهی برای اطاعت و ایمان نخواهند داشت و حق را از ناحق تمیز نخواهند داد، چون این دو امام مفترض الطاعه از جانب خداوند معین شده اند معلوم خواهد شد كه اختلاف این دو نفر از جانب خداوند متعال است، و اوست كه باب اختلاف را باز كرده است، و در حقیقت تشاجر و فساد از طرف پروردگار بوده است.

زیر او مردم را امر كرده است كه از دو امام مختلف العقیده پیروی كنند.

دوم اگر در روی زمین دو امام بود لازم می شد كه هر یك از دو امام متخاصم مردم را به طریق خود دعوت كنند، و از طریق امام دیگر بازدارند، مردم هم نمی توانند یكی را بر دیگری ترجیح دهند.



[ صفحه 337]



در این هنگام حدود و احكام باطل می شد و حقوق مردم حفظ نمی گردید و بار دیگر جامعه گرفتار فساد می شد.

سوم اینكه هیچ یك از این دو امام و حجت در حكم و امر و نهی و خطابه بر دیگری رجحان نداشت، و هرگاه مطلب چنین بود واجب بود كه هر دو نفر آنها ابتداء به سخن كنند، و یكی از آنها حق نداشت قبل از رفیق خود سخنی بگوید، زیرا آنان در امامت با هم مساوی بودند.

هر گاه برای یكی از آنها سكوت جایز بود، برای دومی نیز جایز بود، و هرگاه سكوت برای هر دو امام جایز می شد حقوق و احكام باطل شده و حدود تعطیل می گردید و مردم بار دیگر بدون امام بودند.

اگر كسی بگوید: چرا جائز نیست امام از غیر خاندان رسول باشد، در جواب او گفته می شود: علت عدم جواز در چند جهت است:

اول امام مفترض الطاعه باید برای شناخت او دلیلی باشد كه تا او را به خوبی معرفی كند، و او را از غیر خودش تمیز دهد، و این دلالت همان خویشاوندی مشهور و وصیت ظاهری می باشد، این وصیت امام را از دیگران متمایز ساخته و مردم را به طرف شخص او هدایت می كند.

دوم اگر امامت در غیر خاندان رسول صلی الله علیه و آله جایز بود كسانی كه پیغمبر نبودند بر پیغمبران برتری داشته باشند، زیرا در این صورت فرزندان رسول باید متابعت از فرزندان دشمن رسول بنمایند، مانند ابوجهل و ابن ابی معیط.

زیرا مخالفین عقیده دارند كه امامت به اولاد آنها منتقل می شود در صورتی كه مؤمن باشند، در این صورت فرزندان رسول تابع و فرزندان دشمنان خدا و رسول متبوع خواهند شد، در صورتی كه اولاد رسول به این فضیلت سزاوارتر است.



[ صفحه 338]



سوم هرگاه مردم به رسول به عنوان رسالت ایمان بیاورند و به طاعت معتقد گردند، كسی تكبر نخواهد كرد كه از اولاد او پیروی كند و از ذریه او اطاعت نماید و در نزد مردم این موضوع جلوه نخواهد كرد.

و هرگاه این قضیه در غیر آل رسول باشد همگان یكدیگر را برای احراز این مقام از دیگری سزاوارتر تلقی خواهند كرد، و از روی كبر و نخوت از اشخاص عادی اطاعت نخواهند نمود، و این اختلاف خود جامعه را به فساد خواهد كشانید و در جامعه ی مسلمین اختلاف و دودستگی پدید خواهد آمد.